رفتار با کودکان هراسان در بازی درمانی شناختی رفتاری

نگاه کلی به مسئله ترس ها بخش طبیعی کودکی هستند. ترس های کودکان معمولا خفیف مختص به سن و گذرا می باشند( کینگ و همکاران ۱۹۸۸) ترس های ویژه اغلب در سنین مشخصی در کودکان دیده می شوند هرچند ترس های هر کودک تا حدی توسط تاریخچه یادگیری اش تعیین می شوند بسیاری از کودکان […]


نگاه کلی به مسئله

ترس ها بخش طبیعی کودکی هستند. ترس های کودکان معمولا خفیف مختص به سن و گذرا می باشند( کینگ و همکاران ۱۹۸۸) ترس های ویژه اغلب در سنین مشخصی در کودکان دیده می شوند هرچند ترس های هر کودک تا حدی توسط تاریخچه یادگیری اش تعیین می شوند بسیاری از کودکان هراسان دچار ترس های چند گانه هستند کینگ و همکاران(۱۹۸۸) تخمین زدند که ۳ تا ۸ درصد جمعیت ترس های فراگیر را بروز می دهند هم زمان با رشد کودک ترس از نظر ماهیت تغییر می کند و از ترس هایی که معمولا در واکنش به محرک هایی در محیط رخ می دهند به سمت ترس های جامع تر و انتزاعی تر تبدیل می شوند نوزاد ممکن است رفتار انعکاسی ترس را در پاسخ به صدای بلند یک غریبه بروز دهد درحالی که کودک بزرگ تر ممکن است از شخصیت های تخیلی( هیولا آدم های بد) وقایع و اشیا بترسند ( جرسیلد ۱۹۶۸) این ترس های وابسته به سن اغلب گذرا و کوتاه مدت هستند به مرور زمان تجارب رشد شناختی و منابع درحال گسترش کودک به او کمک می کنند بر ترس های خاص خود غلبه کند

بین ترس هایی که واکنشی عادی به تهدید های واقعی یا ادراک شده هستند و فوبی ها که ترس هایی نامتناسب با سن می باشند و به این خاطر که خطر واقعی وجود ندارد. غیر منطقی می باشند تفاوت وجود دارد این اصلاحات اغلب علی رغم معنایی بسیار  متفاوت شان به جای یکدیگر استفاده می شوند به علاوه ادراک کودک خردسال راجع به (( غیر منطقی )) بودن ترس هایش زیر سوال است زیرا این امر نیازمند سطوح رشدی خاصی می باشد.

گزارش شده است که ۴۳ درصد کودکان سن ۶ تا ۱۲ سال حداقل از ۷ چیز می ترسند( لاپوسه و مانک ۱۹۵۹) و ۵ درصد از کودکان ۷ تا ۱۲ ساله مبتلا به فوبی می باشند( میلر و همکاران ۱۹۷۴) تعاریفی مانند بروز ترس ها و فوبی ها خصوصا در اکثر پژوهش های انجام شده در طول دهه ۱۹۳۰ تا دهه ۱۹۵۰ در کودکان متفاوت هستند ( به طور مثال جرسیلد و هولمز ۱۹۳۵ لاپوسه و مانک ۱۹۵۹) به علاوه بسیاری از مطالعات انجام شده طی ۳۰ سال گذشته درباره کودکان دبستانی بوده اند درمیان مطالعات ذکر شده تنها کار جرسیلد و هولمز (۱۹۳۵) در مورد کودکان زیر ۶ سال بوده است درواقع جرسیلد و هولمز دریافتند که برخی ترس ها ( مثل اتاقی تاریک) زمانی که کودک بزرگ تر می شود از بین می روند درحالی که سایر ترس ها مثل ( مار) نسبتا ثابت می مانند.

در این فصل ترس های دوران کودکی که مشکلی شایع است مطرح می شود مشکل ترس ها در دوران کودکی از نظر نحوه بازنمایی مشکل سنجش و درمان آن ها مطرح می شوند الزامات بازی درمانی شناختی درمانی سی بی پی تی مورد توجه قرار خواهد گرفت و از طریق روند درمان یک مراجع شرح داده می شود.

سنجش

پیشینه پژوهشی بسیاری در سنجش ترس ها و فوبی های کودکان وجود دارد ( موریس و کراتوچویل ۱۹۸۳ را ببینید) حجم زیادی از این پیشینه در مورد کودکان بزرگ تر می باشد و توجه کم تری به کودکان پیش دبستانی شده است توجه به کودکان خردسال با توجه به تعداد ترس هایی که در این گروه سنی گزارش شده است ضروری است سنجش هایی که بر کسب اطلاعات از کودک و والدین متمرکز است احتمال دارد پیش زمینه لازم برای طرح درمان مناسب را فراهم کنند

با در نظر گرفتن آن چه به نظر می رسد نسبتا در ترس های کودکان خردسال شایع تر است باید ابتدا تناسب رشدی ترس های کودک سنجیده شود ترس هایی که نسبتا شایع و مربوط به سن هستند ممکن است با رشد کودک کاهش یابند ( برای مثال ترس از غریبه ها ترس از تاریکی) و ضرورتی برای درمان چنین ترس هایی وجود ندارد از طرف دیگر حتی اگر ترسی متناسب با سن کودک به صورت فراگیر طولانی و مداخله کننده در عملکرد های وی بروز کند ممکن است از نظر بالینی معنادار و نیازمند درمان باشد برای مثال ممکن است فردی درباره کودکی که از غریبه ها می ترسد و قادر نیست با هیچ کس غیر از اعضا خانواده ارتباط برقرار کند بسیار نگران باشد اگر ترس کودک با توانایی اش برای رفتن به مدرسه و تعامل با معلمان و سایر دانش آموزان تداخل داشته باشد ممکن است مداخله مورد نیاز باشد.

روان شناس بالینی باید بداند معمولا کودک چگونه با حوادث اشیای ترس آور مواجه می شود و راهبرد مقابله ای او در این زمینه چیست ( البته اگر از راهبرد مقابله ای استفاده می کند) اطلاع از گستره و ماهیت مواجهه کودک با محرک های ترسناک نیز حائز اهمیت است و اغلب یک تعیین کننده اولیه در جست جوی درمان برای ترس کودک توسط خانواده می باشد برای مثال کودکی که از سگ ها می ترسد اما به ندرت فرصت تعامل با آن ها را دارد کم تر احتمال دارد که ارجاع داده شود تا کودکی که از آسانسور می ترسد و در طبقه دوازدهم آپارتمانی در یک شهر بزرگ زندگی می کند.

در ابزارهای سنجش خاص چک لیست رفتار کودک سی بی سی ال ( آخنباخ و ادلبروک ۱۹۸۳) برای اهداف غربال گری استفاده شده است و چند مورد در ارتباط با ترس ها و اضطراب و یک مقیاس (( اسکیزوئید – اضطراب )) خاص برای کودکان ۴ تا ۵ ساله دارد. سی بی سی ال هم چنین مشکلات هیجانی یا رفتاری را نیز غربال می کند. آشکار است که این آزمون به تنهایی برای سنجش ترس ها کافی نیست. هر چند یک نقطه آغاز خوب را فراهم می کند. این مقیاس ها که به طور خاص برای سنجش ترس ها و فوبی های کودکان طراحی شده اند شامل تعدادی چک لیست رفتار خود گزارشی و مقیاس های درجه بندی هستند ( وری ۱۹۸۶ را ببینید) به علاوه می توان از کودکان درخواست کرد که فرم های خود نظارتی که بر پایه یادآوری نیستند و مبنای آن ها مستند سازی ترس ها آن گونه که رخ می دهند می باشد را تکمیل کنند به هر حال هیچ یک از این ابزارهای سنجش خاص برای ترس و اضطراب کودکان بزرگ تر برای سنین پیش دبستانی مناسب نیست .

با توجه به سطح رشدی کودکان در این سن مصاحبه بالینی فشرده و مشاهده اغلب ضروری است برای کودکان خردسال این ارزیابی ممکن است از طریق مشاهده و تعامل در طول بازی به دست آید. بازی می تواند اطلاعات ارزش مندی درباره ترس های کودک فراهم کند برای مثال تری کودک مبتلا به اختلال بی اختیاری مدفوع که در  فصل ۵ مطرح شد مکررا اعروسک خرس را در توالت می انداخت و سیفون را می کشید هرچند او نمی توانست مستقیما ترس از افتادن در توالت را بیان کند این مسئله در بازی آشکار شد این ترس برای والدین آشکار نشده بود و بنابراین به درمان گر گزارش نشد همان طور که درمان گر بازی کودک را مشاهده می کرد این ترس واضح تر شد و سپس مورد درمان قرار گرفت.

برخی ترس ها در زندگی واقعی قابل سنجش هستند طوری که درمان گر می تواند پاسخ واقعی کودک را به محرک های ترس آور مشاهده کند. برای مثال ریچارد کودک چهار و نیم ساله ای بود که توسط پرستارش مورد  مورد سواستفاده جنسی قرار گرفته بود( فصل ۴ و ۹ را ببینید) او ترس هایی را از حمام رفتن نشان می داد و دوست نداشت بدون مادرش به حمام برود در یک جلسه ریچارد از توالت که در دفتر کار درمان گر و در کنار حمام قرار داشت استفاده کرد او ابتدا به اتاق انتظار رفت تا به مادرش اطلاع دهد که نیاز به توالت دارد. سپس وقتی کارش تمام شد برگشت و به مادرش گفت (( نمی توانم سیفون را بکشم می ترسم پس از این که مادرش به او اطمینان خاطر داد توانست به توالت برگردد و بدون  کمک سیفون را بکشد. این قضیه اطلاعات مستقیمی را درباره ترس ریچارد برای درمان گر فراهم کرد.

بریده ای از کتاب بازی درمانی شناختی رفتاری

نویسنده: سوزان ام نل

مترجمان: دکتر اسما عاقبتی- دکتر فرهاد چنگیزی – زهرا گله – سارا مرادی

انتشارات: پرنده

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.