دشمنان روان درمانگران!

دشمنان روان درمانگران! این مقاله را به مانند سایر مقالات علمی و تخصصی نخوانید! در اینجا سعی کردم با نگاهی موشکافانه با استفاده ازدانش و تجربه سال ها ویزیت مراجع آنچه به نظرم برای روان درمانگرن دیگر مفید است در اختیارآن ها قرار دهم، سعی کردم با زبانی ساده و با طبقه بندی معقول برای […]


دشمنان روان درمانگران!

این مقاله را به مانند سایر مقالات علمی و تخصصی نخوانید! در اینجا سعی کردم با نگاهی موشکافانه با استفاده ازدانش و تجربه سال ها ویزیت مراجع آنچه به نظرم برای روان درمانگرن دیگر مفید است در اختیارآن ها قرار دهم، سعی کردم با زبانی ساده و با طبقه بندی معقول برای مخاطبین محتوایی فراتر از آنچه در کتابها یافت میشود ارئه دهم. درجریان فرایند روان درمانی هرگونه رویداد و اتفاقی که مراجع روایت می کند و اتفاقا این موضوع یا رویداد برای درمانگر هم مصداق دارد یا مسئله خود درمانگر هم هست را من دشمن بالقوه روان درمانگران می دانم. در این حالت ها است که اتفاقات زیر رخ می دهند که با کمی توضیح عنوان شده است:

۱_ مراجع به عنوان آینه

۲_ عدم توجه مستمر

۳_ داوری درونی درمانگر

۴_ عجله و شتاب زدگی

۵_ اضطراب درمانگر

۶_ آموزش به جای مداخله

۷_ پذیرفتن بار مسئولیت

۸_ کنکاش زودهنگام

 

۱_ مراجع به عنوان آینه

در اتاق درمان پرسش ها به سمت کنجکاوی شخصی درمانگر حرکت می کند. درمانگر درگیر انتخاب های خود برای حل مسئله مراجع میشود. فرد تلاش میکند تا مداخلات را برای مراجع به قصد درمان خود به کاربرد. پرسش ها از مسیر روان درمانی خارج شده به مسیر کنجکاوی شخصی و دوستانه وارد می شود. رویکرد درمانگر به شکل افراطی همدلانه می شود.

توجه معطوف از مراجع به توجه تقسیم شده بر مراجع و خود درمانگر تبدیل میشود. عملکرد مشاوره به سمت گپ دوستانه کاهش پیدا می کند. دوستانی همدل که در یک مسئله گیر کرده اند و باهم به دنبال حل مسئله می گردند. در خیلی از قسمت ها هم نظر خود درمانگر با مراجع یکسان است. پس نمیتوانید نظر یا اندیشه مراجع را به چالش بکشد. درمانگر قادر به دیدن تعارض نیست تا بتواند آن را به مراجع نشان بدهد.

زمانی که درمانگر با مراجع احساس همدردی می کند دشواری مداخله شروع میشود. برای حل وفصل این مسئله حل وفصل مشکلات خود درمانگر اهمیت پیدا می کند. اگر زخم ها و مشکلات درمانگر از زبان مراجع بیان شود یا ترس های درمانگر بالا بیاید درمانگر باید آگاهی نسبت به آن داشته باشد تا سمت مداخلات را تغییرندهد.

روان درمانی خود درمانگر یا تلاش هایی برای این که درمانگر مشکلات خود را کمینه کند جهت کم کردن احتمال وقوع این انحرافات ضروری به شمار می آیند.

 

۲_ عدم توجه مستمر

کسانی که روان درمانی میکنند، می دانند که بسیاری از صحبت ها و حتی نحوه گفتار برخی از مراجعین کلافه کننده و حوصله سر بر است.

حفظ توجه نا منقطع در این زمان چالش بزرگ درمانگر است. درمانگران خمیازه می کشند، دقت آنها بر گفته های مراجع کاسته می شود و اطلاعات مهمی از دست درمانگر می رود. حفظ توجه مستمر علیرغم این که چه احساسی دارید و چقدر جلسه کسالت بار است مهم است.

پرت شدن توجه فرایند جمع آوری اطلاعات را دچار اختلال می کند و کیفیت مداخلات را پایین می آورد. از طرفی مراجع متوجه می شود حوصله شما سر رفته یا خسته شده اید و در دادن اطلاعات دقت بیشتری می کند یا مجبور به سانسور کردن خود یا برخی از گفته هایش می شود درحالی که آنچه مراجع میگوید قطعا بخشی از شخصیت و داستان زندگی مراجع بوده که بلاشک در فرایند درمان نقش مهمی دارد.

 

۳_ داوری درونی درمانگر

از لحاظ درونی دمانگر برای زندگی خود داوری ها و پیش داوری ها یا پس داوری هایی دارد. قطعا درمانگر موضوعاتی را برای خود خوب یا بد می داند و ارزش هایی دارد؛ اما این ارزش ها نباید در جلسه درمان خود را نشان دهند.

از این جهت که رویکرد داورانه باعث ایجاد عدم امنیت و جوی ترسناک برای مراجع می شود. مراجع از داوری ها در رنج است و از داوری های خود نیز در عذاب است. مراجع برای اینکه بتواند صحبت و احساس امنیت کند. نیاز به جوی پذیرا دارد. چیزی که معمولا در دنیای واقعی به آن دست  پیدا نمی کند. از طرف دیگر داوری های درمانگر حتی در رفتار غیر کلامی درمانگر بر مراجع تاثیر می گذارد.این تاثیر بر فرایند درمان آسیب وارد می کند چون تایید یا عدم تاییدی را درپی دارد که رفع مسئولیت برای مراجع را به دنبال دارد. مراجع باید در جوی دائما تحت فشار مسئولیت و پیامد انتخاب هایش باشد. به هیچ وجه نباید بار مسئولیت را حتی ناآگاهانه از روی دوش مراجع برداشت.

 

۴_ عجله و شتاب زدگی

عجله در مداخله به چند شکل است.مداخله بر محتوایی که ارزش مداخله ندارد.

مداخله در زمان نامناسب. ضرب آهنگ سریع مداخله. مداخله باید بر محتوایی باشد که ارزش مداخله دارد و مداخله به نتیجه ای ارزشمند برسد.

مداخله باید متناسب با جلسه و گفتار مراجع ضرب آهنگش تنظیم شود. ضرب آهنگ سریع فشار زیاد بر مراجع ایجاد می کند در این شرایط مراجع قادر به تحلیل و بهره برداری یا استفاده از جلسه درمان نخواهد بود. عموما عجله و شتاب زدگی معطوف به درمانگر است و مراجع هیچ نقشی در آن ندارد لذا مسئولیت تنظیم مداخله تماما با درمانگر است اما برخی از درمانگران به خصوص کسانی که تحمل یکجا نشستن را ندارند فشارش را به مراجع می آورند.

 

۵_ اضطراب درمانگر

درمانگر هنگامی که دچار اضطراب می شود خود قادر به تنظیم مداخلات نیست. در هنگام روایت مشکل یا شکایت از سوی مراجع حتما درمانگر در برخی موارد دچار اضطراب می شود و این اصلا غیر طبیعی نیست اما غفلت درمانگر از این اضطراب و عدم توانایی در مشاهده آن باعث می شود اضطراب به سمت مراجع رفته و مراجع نیز این اضطراب را مشاهده کند و تاثیر نامطلوبی در فرایند درمان بگذارد.

 

علیرغم این که اضطراب درمانگر نااستواری درمانگر را نشان می دهد و پیغامی است برای درمانگر جهت درمان خود اجتناب ناپذیر است اما دلیلی ندارد مراجع بهای آن را بپردازد.

 

۶_ آموزش به جای مداخله

مداخله همواره با پاسخی از طرف مراجع همراه است.تفاوت آن با آموزش این است که در مداخله مراجع است که نقش فعال دارد و خالق و بازآفرین اتاق درمان است. مداخلات با هدفی خاص انجام می شود.

هدفی کوچک اما مشخص درحالی که آموزش حوزه و سیعی را شامل می شود و در آن درمانگر نقش فعال را بازی می کند. عموما کسی که مراجع است برای مهارت آموزی مشکلی دارد. احتمال زیاد انگیزه برای کسب و به کارگیری مهارت را می توان به طریق مختلف به دست آورد مانند کتاب فیلم دوستان و … لازم است بدانیم مراجع برای به کارگیری یا کسب مهارت تعارضاتی دارد. این تعارضات و تردید ها مشکل اصلی مراجع هستند که البته طبیعتا از آن ها صحبت نمی کند. آموزش دادن به جای مداخله کیفیت جلسه را کاهش می دهد. حس خوب جلسه را از مراجع می گیرد و مراجع احساس کشف یا شهود را تجربه نمی کند. بیشتر درمانگر است که احساس خوبی را تجربه می کند.

 

۷_ پذیرفتن بار مسئولیت

پذیرفتن بار مسئولیت چه منفعلانه چه فعالانه از کیفیت درمان می کاهد. بسیاری از درمانگران معتقد هستند که مراجع به دنبال راهکار است. با این گفته درمانگر آغاز به پذیرفتن بار مسئولیت درمان به طور آگاهانه می کند.

دیدن مراجع به عنوان بیمار به جای مراجع، درمانگر را مستعد بیش مسئولیت پذیری می کند.

انتخاب خلق یا حالت والدنانه بار مسئولیت را به دوش والد می گذارد و بار مسئولیت مراجع را از دوش او بر میدارد. داوری های درونی رویکرد درمانگر را به سمتی هدایت می کند تا بار مسئولیت از دوش مراجع برداشته شود. در این موضوع شخصیت درمانگر که دوست دارند والدانه برخورد کنند، درمانگری که دوست دارد مسئولیت پذیری زیادی نشان دهد، درمانگری که با پذیرش مسئولیت احساس کفایت می کند، درمانگری که خود را دانای کل می بیند و … همه می توانند بخشی از شخصیت درمانگر باشند که برسر راه رشد مراجع قرا می گیرند و مراجع به جای تجربه احساس مسئولیت به شکلی ظریف و همراهانه یا مسئولیت را به شکل زیاد و تحمل ناپذیرتجربه می کند یا اصلا تجربه نمی کند.

 

۸_ کنکاش زودهنگام

کنکاش زودهنگام یکی از مصادیق عجله و شتاب زدگی است. کنکاش زودهنگام به تمرکز بر واکاوی احساس یا افکاری اشاره دارد که رابطه درمانی هنوز قادر به تحمل آن نیست. کنکاش زودهنگام به مانند خوردن غذایی است که قرار است ۲ ساعت دیگر بپزد. کنکاش زودهنگام بدون اجازه است و فشاری را بر مراجع وارد میکند که مراجع هم آمادگی ندارد و هم نمی خواهد. این آسیب می تواند وابسته به شخصیت درمانگر باشد درمانگر عجول، درمانگر دانای کل، درمانگر بی حوصله و عصبانی، درمانگری که دوست دارد ابراز وجود کند، درمانگری که دوست دارد برای مراجع و برای خودش خودنمایی کند. برای اجتناب از این مشکل باز هم شناخت ویژگی های درمانگرو درمان گرفتن در اولویت قرار دارد.

در مقالات بعدی سعی می کنم بیشتر به موضوعات بالا بپردازم و آن ها را بازتر کنم

این مطلب ادامه دارد…

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.