مفعول های جنسی هم جنس دوستان

مفعول های جنسی هم جنس دوستان مساله دو جنسی بودن روحی به صحت و درستی این موضوع رسیده و دست یافته است که تفاوتی میان دو دسته از مفعولان جنسی وجود دارد . یعنی میان مفعول جنسی یک فرد هم جنس دوست و مفعول جنسی یک فرد طبیعی تفاوت هایی بسیار موجود است . یک […]


مفعول های جنسی هم جنس دوستان

مساله دو جنسی بودن روحی به صحت و درستی این موضوع رسیده و دست یافته است که تفاوتی میان دو دسته از مفعولان جنسی وجود دارد .

یعنی میان مفعول جنسی یک فرد هم جنس دوست و مفعول جنسی یک فرد طبیعی تفاوت هایی بسیار موجود است .

یک مرد که از لحاظ جنسی گرایشی به هم جنس دارد دارای احساساتی زنانه است و چون زنان خود را نیازمند گرایش ها و نوازش های مردانه احساس می نماید به همین جهت چنین فردی که خود را چون زنی در می یابد از برای ارضا به دنبال مردی می رود.

هر چند مساله و موضوع شده در فوق در مورد اغلب هم جنس دوستان دارای مصداق است اما به طور کلی توجیه و تعلیل نمی نماید .

در این مطلب شکی نیست که مردانی که عشق به جنس  موافق دارند نه مفعول های جنسی شان بلکه خود به طور عموم صفات و روحیات و مشخصات مردانه شان را حفظ می کنند و از ان برخوردارند و صفات و حالات جنس دوم خود را بسیار کم احساس می کنند اما این مردان هم جنس دوست می خواهند که مفعول های جنسی شان صفات حقیقی زنانه را بروز دهند و در انان مشخصات حالات و کردار زنانه را باز جویی می کنند.

هر گاه چنین حالت و خواست و تمایلی از جانب هم جنس دوستان موجود نبود کار مفعول های جنسی در زمان قدیم و حال معنی و مفهومی پیدا نمی کرد چه در زمان های قدیم چه در زمان حال پسران بدکار خود را به حالت و شکل زنان در اورده و صفات و رفتار و حالات زنانه را تقلید می کنند و هر گاه چنین رفتار و حالات و کرداری در مغعولان جنسی وجود نداشته باشد دوستداران جنس موافق را کشش و تحریکی به سوی شان جلب نمی کند .

در یونان قدیم که به نسبت بسیار فراوانی هم جنس دوستی شایع بود و هم جنس گرایان فراوان بودند ان چه که موجب جلب توجه و کشش و گرایش هم جنس دوستان به سوی پسران و مفعول های جنسی مذکر می شد روحیات و صفات و کردار مردانه ان ها نبود بلکه همانندی ها و شباهات تنی روحی و صفاتی چون شرم و حیا خجالت و حجب و سایر روحیات زنانه شان بودکه موجب جلب انان می شد.

این معنا را در ادبیات و هنر به ویژه پیکر تراشی یونانی به خوبی تشخیص می دهیم . اغلب موارد ان چه دسته مفعولان جنسی را تشکیل می داد عبارت بود از پسران و نوجوانان و همین مفعولان جنسی کم سن وسال هم چون که به سن و دوران مردی باز می رسیدند از صورت مفعول بودن خارج شده و خود در سلک هم جنس دوستان فاعل و پسربازان مسلک می شدند.

در چنین حالتی که یک مفعول جنسی از دسته ای به دسته دیگر جابه جا می شود و در  سلک  فاعلان در می اید نه تنها صفات و مشخصات یک جنس بلکه حالات و ممیزات هر دو جنس را در خود امیخته و از صفات زنانه و مردانه و تمایلات هر دو دسته بر خوردار است .

در چنین حالتی که از گروه مفعولان به دسته فاعلان منتقل می شود و به طور قطعی حالات وصفات مردانه در وی جای نشین حالات زنانه می شود و چه بسا که یک هم جنس در عین حال که حالت فاعلیت دارد باز هم مفعول جنسی واقع می شود .

اما در زنان وضع به این پیچیده گی نیست و بسیار اشکار تر و روشن تر می باشد در میان زنان هم جنس دوست انانی که فاعل می باشند تظاهر حالات و صفات و کردار مردانه را داشته و از مفعول هم جنس خود خواستار انند تا دارای همان صفات و حالات و کردار زنانه باشند.

اما این ظاهر ماجراست و هر گاه با دقت و نظر تیز بینانه ای در این گونه روابط تعمق ورزیده و دقیق شویم چه بسا اختلافات و تغییرات فاحشی نظر گیر شوند .

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.