تغییر الگوهای فکری در جهت ایجاد و بهبود مهارتهای استدلالی

تغییر الگوهای فکری در جهت ایجاد و بهبود مهارتهای استدلالی : یکی از مواردی که باعث رشد مهارتهای استدلالی در فرد می شود، تغییر الگوهای فکری است که به بررسی آن می پردازیم. در مرحله نخست به هدفی که در انجام کاری دارید، توجه کنید. هر بار که در طول روز تصمیمی برای انجام کاری […]


تغییر الگوهای فکری در جهت ایجاد و بهبود مهارتهای استدلالی : یکی از مواردی که باعث رشد مهارتهای استدلالی در فرد می شود، تغییر الگوهای فکری است که به بررسی آن می پردازیم. در مرحله نخست به هدفی که در انجام کاری دارید، توجه کنید. هر بار که در طول روز تصمیمی برای انجام کاری می گیرید، هدفی پشت آن نهفته است. با توجه به نیازهای پرتنش زندگی روزمره، افراد گاهی اوقات هدف و اهداف پشت اقدامات خود را گم می کنند. سعی کنید از اهداف ذاتی شما در طول روز آگاه باشید. روی اهداف بزرگتر در محل کار یا مدرسه تمرکز کنید. می خواهید پنج سال دیگر کجا باشید؟ دو سال دیگر؟ یک سال دیگر؟ اقدامات فعلی شما در راستای این هدف چگونه است؟ آیا اقدامات شما با توجه به هدف بزرگتر شما منطقی است؟ پاسخ به این سؤالات می تواند به شما در بهبود مهارت های استدلال کمک کند. سعی کنید مطمئن شوید که اعمال شما واقعاً در خدمت هدفی هستند. اغلب اوقات، مردم درگیر این ایده می‌شوند که باید کاری را به روشی خاص انجام داد یا باید مسیر خاصی را دنبال کرد. سپس اقدامات غیر منطقی می شوند. سعی کنید زمانی که اقدام خاصی انجام می دهید، پایان آن را در ذهن داشته باشید.

تعصبات خود را شناسایی کنید. هرکسی تعصباتی دارد، خواه از آن آگاه باشد یا نه. اگر می‌خواهید مهارت‌های استدلال را بهبود ببخشید، سعی کنید سوگیری‌های خود را شناسایی کنید. یک سوگیری عمده این است که مردم اغلب فقط یک موقعیت یا مشکل را از یک منظر در نظر می گیرند. هنگام برخورد با موضوعی در محل کار، مدرسه یا خانه، مکث کنید و قبل از اقدام چند سوال از خود بپرسید. بپرسید، “من در مورد این وضعیت چه اعتقادی دارم؟ چرا این باور را دارم؟ چه فرضیاتی ممکن است در مورد افکار و عقاید دیگران داشته باشم؟ مهم است که اقداماتی را انجام دهید تا از تعصبات خود آگاه باشید. این امر به شما کمک می‌کند از این که آن سوگیری‌ها مانع قضاوت شما شود، اجتناب کنید. حتی می توانید از یک دوست نزدیک در مورد شکاف های فکری خود بپرسید.

پیامد انتخاب های خود را در نظر بگیرید. هر بار که چیزی را انتخاب می کنید، عواقبی در پی دارد. یک راه خوب برای بهبود مهارت های استدلال این است که برای در نظر گرفتن این پیامدها در سطح آگاهانه قبل از انجام آن کار خوب فکر کنید و لحظه ای توقف کنید. قبل از انتخاب در یک موقعیت معین، مکث کنید تا انواع نتایج ممکن را تصور کنید. در مورد این نتایج چه احساسی دارید؟ بدترین سناریو چیست؟ بهترین سناریو؟ چه چیزی به طور معقولی بیشتر احتمال دارد اتفاق بیفتد؟ چرا؟ همچنین از در نظر گرفتن نظرات افراد دیگر که تحت تأثیر تصمیم شما قرار خواهند گرفت، غافل نشوید. این مسئله می تواند به شما کمک کند تصمیم خود را از زوایای مختلف بررسی کنید.

 

عامل دیگر که باعث بهبود مهارتهای استدلال در فرد می شود، شناخت افکار غیر منطقی است. به این منظور شما باید ابتدا مراقب تعمیم بیش از حد باشید. بسیاری از مردم بدون اینکه متوجه باشند، بیش از حد تعمیم می دهند. این برای تفکر منطقی سمی است. سعی کنید از تعمیم بیش از حدی که ممکن است در زندگی روزمره انجام دهید آگاه باشید. تعمیم بیش از حد یک رویداد خاص را در نظر می گیرد و آن را به عنوان شاهدی بر این می بیند که همه چیز همیشه اینگونه بوده یا خواهد بود. به عنوان مثال، اگر در یک آزمون بد عمل کنید، ممکن است فکر کنید: “من احمق هستم و همیشه در مدرسه مردود می شوم.”

تفکر همه یا هیچ  نیز شکلی دیگر از تعمیم است که شما چیزها را سیاه و سفید می بینید. تفکر همه یا هیچ چیز، مسائل را فقط در یک یا دو دسته قرار می دهد: خوب یا بد، موفقیت یا شکست، و غیره. این امر منجر به از دست دادن سایه های خاکستری در یک موقعیت می شود. به عنوان مثال، اگر ارزیابی متفاوتی از عملکرد خود در محل کار را دریافت کنید، ممکن است خود را شکست خورده ببینید. در واقعیت، شما احتمالاً یک کارگر شایسته با برخی از زمینه‌هایی هستید که نیاز به بهبود دارند. فیلتر کردن مثبت یک الگوی فکری است که در آن تمرکز بیش از حد بر جنبه های بد یک موقعیت است. اگر در یک روز ۲۰ اتفاق خوب و به دنبال آن یک اتفاق بد بیفتد، ممکن است کاملاً روی چیزهای منفی تمرکز کنید. مثلا ممکن است شما در اجرای یک فعالیت اشتباهی کوچک داشته باشید که به چشم خودتان زیاد به نظر می رسد اما در واقعیت، احتمالا شما تنها فردی هستید که متوجه این اشتباه شده اید.

فرضیه سازی نکنید. مردم در مورد انواع موقعیت ها پیش فرض هایی در نظر می گیرند. این می تواند منجر به تفکر غیر منطقی شود. سعی کنید از هر فرضی که در ذهنتان می سازید، آگاه باشید. گاهی اوقات افراد درگیر ذهن خوانی می شوند. به این معنا که در مورد اینکه دیگران در مورد شما یا یک موقعیت چه فکر می کنند، مفروضاتی ایجاد می کنید. در واقعیت، غیرممکن است که بدانیم شخص دیگری بدون پرسیدن، به چه چیزی فکر می کند. برای مثال، ممکن است به این مسائل فکر کنید که «شرط می‌بندم در آن جلسه همه فکر می‌کردند من احمق هستم» یا «شرط می‌بندم که همکار فکر می‌کند من زیاد حرف می‌زنم». اگر متوجه شدید که درگیر چنین افکاری هستید، سعی کنید به خود یادآوری کنید که احتمالاً در خواندن نظرات مردم آنقدر که خودتان فکر می کنید خوب نیستید. پیشگویی شکلی از تفکر است که در آن فکر می کنید می دانید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. این می تواند در قالب یک نگرش شکست طلبانه باشد. به عنوان مثال، “من هرگز نمی توانم به یک رژیم غذایی پایبند باشم و وزن کم کنم” یا “می دانم که فردا در سخنرانی خود مانند یک احمق به نظر می رسم.” به خاطر داشته باشید که در واقعیت، نمی توانید بدانید که فردا یا در هفته های آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.

تغییر الگوهای فکری : از تفکر فاجعه آمیز پرهیز کنید. بسیاری از افراد زمان ناراحتی یا استرس ، موقعیت ها را فاجعه آمیز می کنند. به عنوان مثال، ممکن است فکر کنید اگر یک ماه هزینه تعمیر خودرو را بپردازید، برای همیشه از نظر مالی ورشکست خواهید شد. اگر در روابط عاشقانه خود طرد شوید، ممکن است به این نتیجه برسید که برای شما عشقی مقدر نشده است. سعی کنید به خاطر داشته باشید که یک شکست یا بدبختی لزوماً نشان دهنده اتفاقاتی که در آینده قرار است بیفتد، نیست.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.