نا امیدی در بیماران افسرده

ناامیدی ناامیدی بیماران افسرده می تواند نتیجه ی دفاع، ارزیابی واقع گرایانه از یک موقعیت که در آن امیدی وجود ندارد، مقاومت انتقالی که در آن از درمانگر انتظار می رود امید برای رابطه را حفظ کند و یا در نتیجه ی ندیدن علیت باشد. در مثال زیر، ناامیدی بیمار ناشی از دفاع است: او […]


ناامیدی

ناامیدی بیماران افسرده می تواند نتیجه ی دفاع، ارزیابی واقع گرایانه از یک موقعیت که در آن امیدی وجود ندارد، مقاومت انتقالی که در آن از درمانگر انتظار می رود امید برای رابطه را حفظ کند و یا در نتیجه ی ندیدن علیت باشد.

در مثال زیر، ناامیدی بیمار ناشی از دفاع است: او در حالت ناامیدی برای انکار واقعیت درگیر است. دوست دخترش رابطه را تمام کرده است، اما بیمار به جای این که با سوگ عاطفی خود مواجه شود، مدام با عصبانیت به او زنگ می زند که تنهایش بگذارد. مسئله این نیست که امیدی به تداوم رابطه وجود ندارد. راهبرد انکار بیمار ناامیدانه است. بیمار نسبت به زنی که او را ترک کرده است، خشم دارد اما به جای مواجهه با احساس خشم و فقدان، با او تماس می گیرد و او را فرا می خواند تا تنبیهش کند. او از این که دوستش با او تا چه اندازه بد رفتار کرده است، شکایت می کند و این نکته را نادیده می گیرد که با تماس مکرر با او، چطور رنج خود را ادامه می دهد.

در مثالی دیگر، ناامیدی بیمار درباره ی بیماری اش، یک ارزیابی واقع گرایانه است. بیمار، سرطان در مرحله ی چهارم دارد که متاستاز کرده و به درمان پاسخ نمی دهد. با پیش آگهی ناامید کننده ای مواجه است. ناامیدی اش، ناشی از ارزیابی واقع گرایانه از شرایط پزشکی ای است که کنترلی بر آن ندارد. درمانگر می تواند به او کمک کند تا فقدان را بپذیرد، خود را برای مرگ آماده کند، با دوستانش خداحافظی کند و معنای زندگی اش را بفهمد.

بیمار دیگری اعلام می کند که درمان ناامید کننده است و از درمانگر می خواهد تا به او اثبات کند که چرا باید امید داشته باشد. این یک مقاومت انتقالی است (‌ فرا ارتباط: « من موضع منفعل/ ناامید را اتخاذ می کنم، تو زندگی را در من بِدَم»).

دفاع می تواند حالت ناامیدی ایجاد کند. برای مثال، زنی از همکاران خود که آن ها را متهم به سوء استفاده از او می کرد، عصبانی بود. آن ها از او درخواست های غیر منطقی داشتند. به جای مواجهه با خشم خود، آن را با دادن آن چه آن ها درخواست می کردند (‌واکنش وارونه )‌ می پوشاند و خود را بیش از حد در اختیار قرار می داد (‌ خود تنبیهی). وقتی درمانگر درباره ی این الگو پرسید، بیمار گفت که سعی می کند به همه اطمینان کند. این انکار است. نمی توان به همه اطمینان کرد. پس از چانه زدن های فراوان، گفت که درباره ی زندگی احساس ناامیدی می کند. زندگی او ناامیدانه ( بدون امید ) نبود. اعتماد کردن به افراد غیر قابل اعتماد به امید این که آن ها قابل اعتماد باشند، ناامید کننده بود. سوق دادن خشم به سمت خود تنبیهی، نتیجه ی ناامید کننده ای به دنبال خواهد داشت. ارائه ی آن چه دیگران می خواهند( با امید به این که آن ها آن چه شما می خواهید را ارائه دهند) یک معامله ی ناامید کننده است. وقتی بیمار توانست بفهمد که دفاع های او، شرایط و موقعیت ناامید کننده ای ایجاد می کنند، توانست با خشم خو سازگارانه تر مواجه شود.

نکته ی مهم: بررسی کنید که آیا ناامیدی بیمار پاسخی منطقی به فقدانی واقعی است یا نتیجه ی غیرعقلانی دغاع های اوست.

نتیجه این که بیماران افسرده، سطح پایینی از احساس را قبل از استفاده از دفاع های واپس رونده که باعث افسردگی می شوند (مانند بازگرداندن به خود، همانند سازی با موضوع خشم فرد، گریه کردن، خودزنی و افکار خودکشی)، می توانند تحمل کنند. به محض این که بیمار از یک دفاع واپس روی استفاده کند، کاوش احساس را متوقف کنید. خلاصه ای شناختی از آنچه که رخ داده است ارائه دهید تا بیمار از دفاع خود آگاه شود، آن را کنار بگذارد و افسرده شدن را متوقف کند. یک بار که بیمار بتواند دفاع را مورد مشاهده قرار دهد و برخلاف آن اقدام کند، او را تشویق کنید تا این تجربه را بارها تکرار کند تا زمانی که خشم خود را به طور کامل و بدون حمله به خود مدیریت کند.

 

برگرفته شده از کتاب: روانپویشی فشرده کوتاه مدت تعدیل فردریکسون برای شخصیت های شکننده 

مترجمان: دکتر فرهاد چنگیزی _ سارا مرادی کلاره _ پگاه سروشیان 

انتشارات: پرنده

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.